ﺣــــــــــــــﺎﻻ ﻛــــــــــﻪ ﺩﺍﺭﻯ ﺗﻤــــــــــــــــﺎﻡ ﻣﻴـــــــــــﺸﻮﻯ
ﺑــــــــــــــﮕﺬﺍﺭ ﺑــــــــــــــﮕﻮﻳـــــــﻢ!
ﻛـــــــــﻪ ﺭﻭﺯﻫــــــــــــــــــــــﺎﻯ ﮔــــــــــــــــــــــﺮﻣــــــــــﺖ،
ﺳـــــــــــــــــــــــــــﺮﺩ ﮔـــــــــــــﺬﺷــــــــﺖ ،
خــــیلـــــــی ســـــــــــرد.
دیگری تو را دارد
نمیدانم …. نداشتنت سخت تر است
یا
تحمل اینکه دیگری تو را دارد…؟
شما بگویید کدام سختتر است؟؟؟
ولی هیچ کدوم به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست !
ولی خُب اگر یکی نباشه که اون دو کلــمهی اونو بشنـوه،
میدونی چی میشه؟
با خودش میگه...
من چرا باید دنبال یکی باشم که باهاش دو کلـمه حـرف بزنم؟
اصلا خـودم میتونم با خودم بـیشتر از دو کلمه حـرف بزنم
و حرفای خودمو بهتر بفهمم...
کــسی که به اینــجا برســـه،
نه مــیگَرده نه مــــیخــواد...!
دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش
حواست باشد ؛
دل شکسته ، گوشههایش تیز است.
... ...مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود...
صبور باش و ساکت ...
نکند تو همان “این نیز” هستی که همیشه می گذری . . . ؟
اجازه دادن به خداوند ؛
که خودش تصمیم بگیرد !
تو فقط بخواه و آرزو کن ….
اما پیشاپیش شاد باش ،
و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند ….
پیشاپیش شاد باش و شکر گذار !
چرا که خداوند نه به قدر رویاها ،
بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست ،
که می بخشد … !!!
ﺑـــﻪ ﺧــــﺪﺍ ﮔـــﺎﻫـــﯽ ﻣــﯿــﺘــﻮﺍﻥ ﺭﺍﺑــﻄــﻪ ﻫــﺎ ﺭﺍ " ﺗــﻌــﻤــﯿــﺮ " ﮐـــﺮﺩ....
ﺣـــﺘــﯽ ﺑـــﺎ ﯾـــﮏ ﻟـــﺒــﺨـــﻨـــﺩ ﻋــﺎﺷــﻘــﺎﻧــﻪ..
بگذاریم که احساس هوایی بخورد
بگذاریم بلوغ، زیر هر بوته که می خواهد بیتوته کند
بگذاریم غریزه پی بازی برود
کفش ها را بکند، و به دنبال فصول از سر گل ها بپرد
بگذاریم که تنهایی آواز بخواند
چیز بنویسد
به خیابان برود
ساده باشیم
ساده باشیم چه در باجه یک بانک چه در زیر درخت
کار ما نیست شناسایی “راز” گل سرخ
کار ما شاید این است
که در “افسون” گل سرخ شناور باشیم …
دختران شهر در آرزوی روستا میمیرند…
مردان کوچک به آسایش مردان بزرگ می اندیشند…
مردان بزرگ در آرزوی آرامش مردان کوچک میمیرند…!!
کدامین پل،در کجای جهان شکسته است که کسی به خانه اش نمیرسد..؟؟!!
آدمهای معمولی غمشان را تقسیم می کنند
ولی نانشان را نه…
آدمهای خوب هم غمهایشان و هم نانشان را با دیگران تقسیم می کنند
آدمهای بزرگ نانشان را با دیگران تقسیم می کنند
ولی
غمهایشان را برای خود نگه می دارند ..
به من گفت: نرو که بن بسته!
گوش نکردم ، رفتم
وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم
پیر شده بودم . .
وقتی میمیرد…..مورچه ها اورامیخورند،
زمان وشرایط در هر موقعی میتوانند تغیر کنند..
در زندگی هیچ کس را تحقیر یا آزار نکنید.
شاید امروز قدرت مند باشید ….اما یادتان باشد .
زمان از شما قدرتمند تر است!!!
یک درخت میلیونها چوب کبریت رامیسازد…
اما وقتی زمانش برسد یک چوب کبریت برای
سوزاندن میلیونهادرخت کافیست….
پس خوب باشید وخوبی کنید………..
یک کنسرو که درش را باز کنند و یک نفر شیرین و مهربان
از تویش بپرد بیرون !
و هی لبخند بزند و بگوید :
” حق با توست
که ارزش حرفت بیشتر از سکوتت باشه …
و زمانی دوست انتخاب کن ،
که ارزش دوستت بیش از تنهاییت باشه …
از تهی سرشار
جویبار لحظه ها جاری ست
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب ، واندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنان را می شناسم من
زندگی را دوست می دارم
مرگ را دشمن
وای ، اما با که باید گفت این ؟ من دوستی دارم
که به دشمن خواهم از او التجا بردن
جویبار لحظه ها جاری …
درکت کند و تو را همانگونه که هستی بپذیرد
و عاقبت در می یابی که
اون از همان آغاز خودت بوده ای
ریچارد باخ
بیکاری خیلی بهتره از بیگاری...
آخیـــــــــــــــش یه بارم که شده خودمو از بیگاری خلاص کردم.
هر چند با دعـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوا تموم شد(دعـــــــــــــــــــــــــــــوااااااا هـــــــــــــــااااااااااااااااا)
اما بر عکس هر بار که با کسی بد صحبت میکردم
این بار اصلا احساس بدی ندارم.
در خود گم شدم و در پی پیدا کردن من من هستم
از راهی میگذشتم بی هدف و خواب الود
فانوسی کوچک چراغ راهم بود
با نوری اندک
ناگاه فانوسم را گرد باد
اندیشه از دستم ربود
گیج و منگ
از خوابی طولانی بیدار شدم
ودیگر به دنبال فانوس برای روشنی راه نیستم
چلچراغی بایدم .
مسیر طولانی و سخت و بیراهه بسیار
وتنها یاد او وشتیاق وصالش
مرا به وجد میاورد
برای ادامه مسیر
الهی راهنمایم باش……….
آمین…..
مَنـ رَفتمـ ؛ باهاتـ قَهرمـ ، دیگهـ تَمومـ ! دیگهـ دوستَتـ نَدارمـ …..
وچقدر دلَمـ میخواهَد بشنَومـ:
کُجا بَچهـ لوسـ !؟ مَگهـ دستـ ِخودتهـ ؟ رَفتنـ بهـ اینـ راحتیـ
نیستـ !
اما …. نمیدانمـ چهـ حکمَتیستـ کهـ آدَمیـ ؛
هَمیشهـ اینجور وَقتها
میشنَوَد :
بهـ جَهَنَمـ … !!!
هستند کسایی که می توانند هفت خط باشند اما دل هفت خط بودن را ندارند.
با کوچکترین خط دلشون می لرزه.
نداشته ها و تنهایی های خیلی خیلی خیلی بزرگ ، فقط با خدا …
مهم نیست در این زمین خاکی چقدر تنها باشیم و چقدر حرفهایمان برای دیگران غیر قابل فهم باشد و وقت انسانها برایمان کم …
شکر که خدا هست و او جبران تمام دلتنگی ها و مرهم تمام زخمهاست …
هر وقت دلت خواست ، مهمانش کن در بهترین جایی که او می پسندد ، در قلبت …
و به دستان خالی ات نگاه نکن ، تو فقط خانه ی دلت را برایش نگهدار ، اسباب پذیرایی با اوست …